در برخی روزها که با کودکان برای دیدن و لمس کردن حیوانات به «باغ نوازش» که محل نگهداری حیواناتی چون اسب و الاغ و گاو و مارال و …. است، می رویم شاهد آن هستم که گاهی کودکی در میان جمع با شگفتی انگشت اشاره اش را به یکی از حیوانات میگیرد و میگوید: «خاله ببین همون که تو کارتن هم هست، من این رو تو کارتن دیده بودم!!»
همچنین کودکان وقتی از ارتفاعی بالا میروند با واقعیت ترس مواجه میشوند و زیر لب میگویند «پس چرا تو کارتن فلان شخصیت میتونست راحت بپره؟ چرا من نمیتونم؟»
گاه میبینم کودکان با بستن یک ساعت که در انیمیشن شخصیت قهرمان آن را به مچ دستش بسته، تصور می کنند قدرت بیشتری پیدا کرده اند و می توانند از عهده ی خیلی کارها برآیند اما به محض اینکه ساعت خود را نمی یابند تصور میکنند قدرت خود را از دست داده اند و دیگر کاری از آن ها بر نمی آید و احساس ناتوانی آن ها را فرا می گیرد.
کودکان امروز با تصاویر رسانه ها و انیمیشن ها محاصره شده اند و جهان بیرون را از دریچه تصاویر آنها می شناسند. این امر موجب می شود که کودکان به جای واقعیت ها با «فراواقعیت ها» در ارتباط باشند و از تجربه محیط و پدیده های واقعی محروم شوند.
رسانه های امروز تخیلات کودکان را قالب بندی می کنند و آنها را در راستای اهداف خود استاندارد می سازند. آنها بر جریان تخیلات مسلط می شوند و خیال های کودکانه را به خدمت می گیرند. در برابر، مدرسه طبیعت زمینه آشنایی کودکان با واقعیت های مختلف طبیعی و انسانی را فراهم می آورد و در جهت رشد خلاقانه و آزاد تخیلات در کودکان زمینه سازی می کند. در اینجا کودکان می توانند با گیاهان، حیوانات، آب، خاک، درختان، ابزار کار و انسانها به نحو مستقیم مواجه شوند و ترس ها و شوق ها و لذت ها …. را به شیوه منحصر به فرد خود تجربه و درک کنند.
اکنون ما در دنیای «فراواقعیت ها» زندگی میکنیم و به ندرت با پدیده های واقعی مواجه می شویم. شناخت ما از یکدیگر، حیوانات، گیاهان و اشیا براساس تصویریست که رسانه ها در ذهن ما ایجاد کرده اند.
کودکان نیز از این امر مستثنی نیستند. آن ها به عنوان یکی از مهمترین گروه های هدفِ
رسانه ها، جهان را از چشم آن ها می نگرند. در چنین وضعیتی مدرسه طبیعت تلاش می کند تا کودکان را در دنیایی واقعی تر قرار دهد. هنگامی که کودکان درعوض سرگرم بودن با بازی های رایانه ای و تماشای منفعلانه انیمیشین ها و برنامه های تلویزیونی به نحوی فعال با درخت، گیاه، حیوانات و کودکان دیگر بازی می کنند تصویر واقعی تری از طبیعت و انسان خواهند داشت.
آنها در جریان تعامل با یکدیگر و بازی آزادانه در طبیعت به تدریج می آموزند که برخلاف آنچه رسانه ها نشان میدهند نمی توان به راحتی از بلندی به پایین پرید، ساعت یا کمربند جادویی نمی تواند آنها را نجات دهد و ترس و درد و هیجانات مقولاتی واقعی هستند.
در حقیقت کودک با تجربه مستقیم طبیعت و دنیای انسانی با محدودیت های محیطی، فردی، احساسات و غرایز آشنا می شود و در دنیایی محسوس و تجربی قدم می گذارد.
سعیده ابیانه، تسهیلگر ارتباط کودک با طبیعت