بندر انزلی، اردیبهشت ۱۴۰۴
در شبی که آسمان بندر انزلی با ابرهای سنگین پوشیده شده بود، قلب فوتبال ایران با خبر درگذشت بهمن صالحنیا، بنیانگذار افسانهای باشگاه ملوان و یکی از تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ ورزش ایران، در غم فرو رفت. صالحنیا، که به «پدر ملوان» و «پدر فوتبال گیلان» شهره بود، در سن ۸۶ سالگی پس از ماهها مبارزه با بیماری، چشم از جهان فرو بست و میراثی جاودان از عشق، تعهد و افتخار برای فوتبال ایران به جای گذاشت.
بهمن صالحنیا در ۲۰ اسفند ۱۳۱۷ در محله سامانسر بندر انزلی، شهری که نفسش با دریا و فوتبال گره خورده، به دنیا آمد. او با نام «بهمن» در قلب مردم انزلی و ایران جاودانه شد. از کودکی در زمینهای خاکی کنار ساحل خزر، عشق به فوتبال در وجودش ریشه دواند. بهعنوان شاگرد جبار صمدی در تیمهای آموزشگاهی انزلی، استعداد و پشتکارش او را به دانشسرای تربیت بدنی تهران کشاند، جایی که با پرویز دهداری، اسطوره اخلاق فوتبال ایران، آشنا شد و مسیر زندگیاش برای همیشه تغییر کرد.
در سال ۱۳۴۸، صالحنیا، که آن زمان دبیر ورزش مدارس انزلی بود، با رویایی بزرگ دست به کاری زد که آینده فوتبال ایران را دگرگون کرد. او با گردآوری جوانان مستعد شهر و حمایت نیروی دریایی ارتش، تیمی را بنیان گذاشت که ابتدا «نیروی دریایی انزلی» نام داشت و سپس با نام «ملوان» به نماد غرور و هویت مردم انزلی تبدیل شد. این تصمیم نهتنها سرآغاز داستان یکی از پرافتخارترین تیمهای شهرستانی ایران بود، بلکه نقطه عطفی در تاریخ فوتبال ایران به شمار میرود.
صالحنیا از سال ۱۳۵۲ سکان هدایت ملوان را به دست گرفت و به مدت سه دهه، با اقتداری بینظیر، این تیم را به یکی از قدرتهای بلامنازع فوتبال ایران تبدیل کرد. ملوان تحت هدایت او در جام تخت جمشید بهعنوان بهترین تیم غیرتهرانی درخشید و در سال ۱۳۵۶ با کسب مقام سوم لیگ، بالاتر از تاج (استقلال کنونی)، تاریخساز شد.
اما آنچه نام صالحنیا را در تاریخ فوتبال ایران جاودانه کرد، رکورد بیمانند او در جام حذفی بود. ملوان با هدایت او سه بار در سالهای ۱۳۵۵، ۱۳۶۵ و ۱۳۶۹ قهرمان جام حذفی شد و در سالهای ۱۳۶۶، ۱۳۶۷ و ۱۳۷۰ به مقام نایبقهرمانی رسید. حضور در شش فینال جام حذفی، رکوردی است که همچنان در میان مربیان ایرانی بیرقیب مانده و صالحنیا را به «صیاد جام حذفی» ملقب کرد. پیروزی ۴-۱ مقابل تراکتورسازی در فینال ۱۳۵۵ و شکست استقلال در فینال دهه ۶۰، از لحظات بهیادماندنی دوران مربیگری اوست.
صالحنیا نهتنها در عرصه باشگاهی، بلکه در سطح ملی نیز تأثیرگذار بود. او بهعنوان دستیار فرانک اوفارل و پرویز دهداری در تیم ملی ایران فعالیت کرد و بازیکنانی چون غفور جهانی، عزیز اسپندار و جاوید جهانگیری را به تیم ملی معرفی نمود. حضور او در کادر فنی تیم ملی در قهرمانی بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران و مقام سومی جام ملتهای آسیا ۱۹۸۸ قطر، بخشی از کارنامه درخشان اوست.
اگر بخواهیم صالحنیا را توصیف کنیم، او مردی بود که در میان طوفانهای زندگی و فوتبال، تنهایی خود را در عشق به ملوان و انزلی یافت. مانند قهرمانان بزرگ فوتبال دنیا، او در برابر ناملایمات روزگار ایستادگی کرد. در دهه ۶۰، زمانی که فینالهای جام حذفی بهصورت ناعادلانه در تهران برگزار میشد، صالحنیا و ملوانش با شجاعت مقابل تیمهای بزرگ پایتخت ایستادند و بارها آنها را به زانو درآوردند.
او رهبری مقتدر بود؛ مربیای که نظم و انضباط را با قلبش به بازیکنانش تزریق میکرد. شاگردانش، از سیروس قایقران، کاپیتان فقید تیم ملی، تا علی نیاکانی، مازیار زارع و پژمان نوری، از او نهفقط فوتبال، بلکه درس زندگی آموختند. صالحنیا به بازیکنانش یاد داد که ملوان چیزی فراتر از یک تیم است؛ ملوان هویت انزلی، غرور گیلان و صدای مردمی است که با هر موج دریا نفس میکشند.
صالحنیا تا آخرین روزهای زندگیاش عاشق ملوان بود. حتی در ۸۶سالگی، با وجود بیماری، در استادیوم تختی انزلی حضور مییافت و با چشمانی پر از امید، بازیهای تیمش را تماشا میکرد. در سال ۱۴۰۰، در اقدامی ستودنی، خیابانی در نزدیکی استادیوم تختی به نام او نامگذاری شد تا در زمان حیاتش، قدردانی مردم انزلی را لمس کند. در سال ۱۴۰۱ نیز بهعنوان رئیس افتخاری و مادامالعمر باشگاه ملوان منصوب شد، افتخاری که نشاندهنده جایگاه بیبدیل او در قلب هواداران بود.
درگذشت صالحنیا موجی از اندوه را در میان هواداران ملوان و فوتبال ایران برانگیخت. هواداران در شبکههای اجتماعی با هشتگهایی چون #پدر_ملوان و #بهمن_صالح_نیا، یاد او را گرامی داشتند و از خاطراتش نوشتند.
بهمن صالحنیا، مانند قایقرانی تنها در دریای طوفانی، راهی سفری ابدی شد، اما ملوانش همچنان در قلب انزلی و ایران خواهد تپید. او مردی بود که با دستهای خالی، تیمی ساخت که غولهای پایتخت را به زانو درآورد و نام انزلی را در تاریخ فوتبال ایران حک کرد. امروز، در حالی که قوی سفید ملوان در سوگ پدرش اشک میریزد، هواداران در استادیوم تختی گرد هم میآیند تا با فریاد «بهمن خان، روحت شاد»، یاد او را زنده نگه دارند.
بهمن صالحنیا رفت، اما داستان ملوان و عشق او به فوتبال، مانند رمانهای به یادماندنی ادبیات جهان، تا ابد در قلب ما ادامه خواهد داشت. روحش شاد و یادش گرامی باد.