امیدنویس

ادعاهای عوام‌فریب

دنیای امروز دنیای سلطه رسانه ها است. به همین خاطر «بازار» دست به کار می شود و به منظور توجیه ساز و کار خود کلیپ های تبلیغاتی می سازد.

ادعا می شود که امروز، ثروتمندان تروتمندتر می شوند و فقرا نیز ثروتمند می شوند و نابرابری جهانی رو به کاهش است زیرا شاخص ها در مورد سواد، طول عمر، مرگ و میر نوزادان، میزان کالری دریافتی و قد! رو به افزایش بوده اند.
در مقایسه با چهل سال پیش، اکنون می توان با میزان پول کمتری اجناس مصرفی مانند تلویزیون را خریداری کرد، تعداد دختران بیشتری تحصیل می کنند، امکان خرید محصولات غذایی بیشتری وجود دارد و دلیل این «معجزه»، «بازار» و «نظام تجارت جهانی» است! اگر موانع تجارت را حذف کنید مردم دیگر مجبور به کار کردن زیاد نیستند و زمان کافی برای اختراع چیزهای نو را خواهند داشت!
همچنین مادیگرایی و حریص بودن به کسب ثروت، یک خصوصیت انسانی است و این بخشی از دی ان ای ما است و در سرمایه داری این امر در عوض چاپلوسی قدرتمندان از راه خدمات رسانی به دیگران تامین می شود. و در پایان دلیل دفاع جوانان ایده آل گرا از حقوق فقرای جهان «زیباشناسی» معرفی می شود.

در پاسخ به چنین ادعاهایی باید گفت تمامی آمارهای جهانی از ثروتمند شدن اقلیت بسیار اندکی از ثروتمندان و فقیر شدن هر چه بیشتر فقرا خبر می دهند. کافی است به عنوان نمونه نگاهی به کشورهای اروپایی امروز بیاندازید. طبقه متوسط در حال تبدیل شدن به طبقه پایین است و طبقه پایین نیز هر روز پایین تر می رود. روند تغییرات اجتماعی و اقتصادی در اغلب کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکایی نیز به همین نحو است. این در حالی است که ثروت چند ثروتمند انگشت شمار با دارایی بخش عظیمی از مردم جهان برابری می کند.
شاخص های ذکر شده در مورد برابری اجتماعی هیچ کدام نمی توانند برابر شدن بیشتر جهان امروز را نشان دهند. به عنوان نمونه، اگرچه اکنون افراد بیشتری تحصیل می کنند اما نابرابری در دستیابی به آموزش شکل دیگری پیدا کرده است. مدارس مخصوصی وجود دارند که تنها ثروتمندان را پذیرا هستند و فارغ التحصیلان همین مدارس اند که مشاغل مهم و پردرآمد در جامعه را بر عهده می گیرند. اعضای طبقات متوسط و پایین اجتماعی اگرچه در مدارسی معمولی تحصیل می کنند اما در هنگام یافتن شغل نباید انتظار زیادی داشته باشند. همچنین نحوه برخورد با دانش آموزان طبقه بالا با دانش آموزان دیگر طبقات در مدارس عمومی تر به کلی متفاوت است و همین امر زمینه نابرابری اجتماعی را به وجود می آورد. به بیان دیگر، در دنیای امروز سرمایه اقتصادی به راحتی به سرمایه فرهنگی تبدیل می شود و آن کس که پولی در بساط ندارد سرمایه فرهنگی چشمگیری نیز نخواهد داشت.
شاخص های دیگر ارائه شده در مورد طول عمر، مرگ و میر نوزادان، میزان کالری دریافتی و قد نیز بیشتر به شوخی شباهت دارند. دنیای امروز در نتیجه تسلط پزشکی و تکنولوژی به کلی دگرگون شده است اما هیچ دلیلی بر برتری این جهان بر جهان پیشین در دست نیست. هزاران دلیل می توان ارائه داد که بر مزایای دنیای پیشامدرن دلالت می کنند.

درست است که شاید اکنون در مقایسه با چهل سال پیش با میزان پول کمتری بتوان یک تلویزیون خرید اما این امر چگونه می تواند کاهش نابرابری را نشان دهد در حالی که ثروتمندان کالاهای بسیار بیشتری را مالک هستند و کیفیت کالاهای آنها با کالاهای اندک فقرا به کلی متفاوت است. همچنین سرمایه داری خود محرومیت و فقر نسبی به معنای احساس فقر را به میزان زیادی افزایش داده است.
ادعا می شود که در نتیجه این تحولات ساعات کار کاهش می یابند و بر ساعات اختراع و تفکر افزوده می گردد. اما واقعیت چیز دیگری می گوید: اکنون تنها بر ساعات مصرف افزوده گشته است: مصرف کالاهای غیر ضروری و مصرف رسانه های تحت سلطه بازار!
مادیگرایی و حریص بودن به ژن انسانی نسبت داده می شود. این یک ترفند آشنا است! نسبت دادن یک پدیده که در نظام اجتماعی و فرهنگی سرمایه داری ایجاد شده و رشد کرده است به عوامل طبیعی و ذاتی! و سپس این ادعا که سرمایه داری در حال خدمت رسانی به افراد است در حالی که نظام های دیگر بر مبنای چاپلوسی بنا شده اند! دروغی که نقض آن با تملق گویی هر چه بیشتر از ثروتمندان و عدم ارائه خدمات رفاهی به اثبات رسیده است!
و در آخر، مقابله بخش زیادی از افراد با سرمایه داری نه به دلیل تخیلی بودن ایده های آنها و عدم ارتباط با واقعیت، که به دلیل یاری رساندن به ارتقای برابری اجتماعی و کاهش فقر است و چه بهتر که آن را زیباشناسی بنامند.

رضا تسلیمی طهرانی